Sunday, November 05, 2006

همخانه


این دل به ظاهر تنها
که پنداری ، غریبانه به انتظار نشسته است
همخانه ای دارد به روشنایی مهتاب
که دم به دم از حضور خویش مستش می کند
و او کسی نیست جز یاد و خاطرات شیرینت
.
.
.

7 Comments:

At 4:53 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام خانمی . من هستم و تو نیستی . تو هستی و من نیستم ... اما به روزم ...

 
At 10:23 AM, Blogger Mona said...

:) Great!

 
At 12:38 AM, Anonymous Anonymous said...

please send me your id or mail adress

 
At 8:02 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام
ممنون از اینکه به من سرزدید وبلاگ شما را دوباره دیدم خیلی زیبا بود مخصوصا سروده اخیر خیلی به دلم نشست منتظر استم تا موضوع های دیگری در وبلاگ زیبای تان ببینم
موفق باشید و کامگار
خدانگهدار

 
At 2:52 PM, Anonymous Anonymous said...

زيبايي‌‏‎ سرودن‌‏‎ براي‌‏‎ امروز‏‎
نيازمنديم‌‏‎ زيبا‏‎ كلام‌‏‎ هزاران‌‏‎ به‌‏‎
را‏‎ تو‏‎ و‏‎ من‌‏‎ ،احساس‌‏‎ لطافت‌‏‎ اگر‏‎
...دهد‏‎ پرواز‏‎ جهاني‌‏‎ وسعت‌‏‎ به‌‏‎

 
At 8:50 PM, Anonymous Anonymous said...

bale alan didam esm avaz shode!! shoma ye adresse maili chizi nadadi haaaaa

 
At 1:11 PM, Anonymous Anonymous said...

salam azizam . merc

 

Post a Comment

<< Home