Friday, March 03, 2006

شوق دیدار

دردم فزون شود هر لحظه ، ای روزگار بی وفا
قلبم برون شود از سینه ، یاوری نیست مرا
در وادی زندگی ، اشک است حاصلم
کس را ز حالم خبر نیست جز دلم
دل در شوق و آرزوی یک دیدار
هر لحظه هر دم نشسته است به انتظار
تا کی کند جان خسته ترک این دیار
شاید که آرام گیرد لحظه ای در کنار یار


3 Comments:

At 7:50 PM, Anonymous Anonymous said...

لغزنده چون اثير
رخشنده چون شهاب
رقصنده چون فريب
گيرنده چون شراب

پوينده چون اميد
گوينده چون نگاه
پاينده چون خيال
سوزنده چون گناه

فرخنده چون شباب
دلزنده چون بهار


اينست آنچه من
خوانم به نام يــار

 
At 10:03 PM, Anonymous Anonymous said...

براي يافتن كسي كه گوش باشد براي شنيدن و چشم براي ديدن...فقط اندكي صبوري و كمي تساهل لازم است ... دور نيست زماني كه بيابي ... !.

 
At 4:36 PM, Anonymous Anonymous said...

vaghean alye sherat

 

Post a Comment

<< Home