Wednesday, February 01, 2006

صبوری


ساز رفتن می زنی
دلدار آتش می زنی
گفته بودی همدمی
اکنون کنی بی همرهی
گفته بودی عاشقی
از حال دنیا غافلی
گفته بودی همچو خاکی زیر پایم
لحظه لحظه می کنی جانت فدایم
گفته بودی عشق تو عشقیست پاک و بی ریا
می دمی عشقت به جانم همچو عیسی مسیحا
گفته بودی گر نباشم ، تو دگر بودن نمی خواهی
می روی از این دیاروتو دگر اینجا نمی مانی
گفته بودی می روی تا بازگردی تا ابد نزد ستاره
رفتی و دیگر ندارم از تو حتی یک نشانه
تو برفتی و فراموشم بکردی
دل در اندوهت صبوری می کند
تو جفا کردی ولی باز او دعایت می کند
عشقت نگهداری کند

4 Comments:

At 5:40 PM, Blogger Mona said...

eeeeeeeeee, zohreh! sare kariye, veae chi khali post kardi?

 
At 2:42 PM, Blogger Zohreh said...

bebakhshid ,nemidoonam chera ersal nashode bod,inam az poste jadid.

 
At 6:32 PM, Blogger Mona said...

ino khodet vagoftiiiiiiiiiii?

 
At 11:12 PM, Anonymous Anonymous said...

salam zohre joon webloget mobarak

 

Post a Comment

<< Home